و باز هم یک حمله ناشیانه!

مشهور است که دفاع بد از چیزی آن را نزد مردم خراب تر می کند اما واقعیت این است که حمله ناشیانه به یک امر ناصواب هم آن را درست جلوه می دهد.

حالا حکایت آقای حسن عباسی است که با اظهارات جدید خود درباره فوتبال و فوتبالیست ها، آن هم در میانه نقد اصولی ماجرای دستمزدهای نجومی در فوتبال حرفه ای کشور، حمله ناشیانه ای را به یک امر قابل نقد سامان داده و متاسفانه با این نقد کج بنیاد زمینه را برای حمله متقابل مدعیان فرصت طلب فراهم آورده.

آقای عباسی با «انگلیسی» خواندن فوتبال گفته است:

نگاه نکنید یک فوتبالیستی هم هست زنش چادری است، کسی که آدمی باشد که زنش چادری و دیندار باشد اصلا نمی رود دنبال فوتبال!

جدا از نمونه های فراوان نقض این ادعا حتی در میان خانواده بنیانگذاران و بزرگان انقلاب باید از ایشان پرسید این نسبت معکوس میان دینداری و فوتبال در کدام سطح از عالم فکر بر ایشان عرضه شده؟!

سخافت این نظرات تا بدانجاست که هر عاقلی ابتدا با شنیدنش امکان صدور آن را از زبان یک نفر غیرقابل باور می خواند اما آقای عباسی ظاهرا این بار قصد رکورد شکنی در بیان چنین نظراتی داشته و یکی از عجیب ترین ادعاهای خود را مطرح کرده است.

از ایشان که در ویدیوی یاد شده از این اظهارات ملقب به « معلم انقلابی»(!) هم شده اند و دیگرانی مانند ایشان که از این قبیل القاب مهم و بارارزش برخود بار کرده اند می پرسیم که مخالفت با اصل ورزش فوتبال و فوتبالیست ها را با چه پشتوانه ای به انقلاب و نظرگاهش نسبت می دهید؟! آیا از معلمان واقعی انقلاب چنین اظهاراتی صادر شده و دیگران خبر ندارند یا تازگی چنین رای و نظری در میان مدافعان رسمی نظام پیدا شده اما خب بنا به مصالحی بیانش را به دیگرانی چون شما واگذار کرده اند؟!

او البته در این ویدئو اظهارات دیگری هم داشته که در صورت پردازش و استدلال درست شاید پذیرفتنی می نمود؛ از جمله اینکه سلبریتی ها نمی توانند مصلح اجتماعی باشند. اما واقعیت این است که غلبه احساسات تند و کج اندیشی، جریان پیام را علیه همین اندک مواضع درست او مغلوبه کرده و هیچ کس جز خود او در این زمینه مقصر نیست.

پیشتر نیز بارها خطاب به ایشان و دیگر صاحبان تریبون توصیه شده که حرف و نظر خود را از زبان خودشان مطرح کنند. در این صورت این اظهارات یکی از ده ها اظهارنظر صورت گرفته با دیدگاه های مختلف است که درست یا غلط مسوولیت اصلی دفاع از آن بر عهده شخص خودشان است اما وقتی این نظرات نامعمول و عجیب به پشتوانه داعیه های انقلابی مطرح می شود دفاع از ساحت انقلاب و مبرا کردنش از این قبیل کج اندیشی ها به یک وظیفه مهم انقلابی ( همان وظیفه ای که آقای عباسی شدیدا خود را ملتزم می داند) تبدیل می شود که ترک آن خطایی غیرقابل جبران است.


پست های مرتبط

پیام بگذارید